به سراغ من اگر می آیید نرم آهسته بیاید مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من

تولد (ز)، تنهایی من

وقتی از خودت فراری هستی، وقتی احساس می کنی که هیچ کسی نمی تونه درکت کنه، وقتی احساس می کنی خیلی تنهایی وقتی احساس می کنی که این شرایطی که داری فقط مختص توئه و هیچ کس تو این شرایط قرار نمی گیره،
شاید تو خیابان قدم می زنی، نیمه خالی لیوان زندگی خودتو می بینی و نیمه پر لیوان زندگی دیگران را و فقط حسرت و باز هم حسرت...
دنبال آرامش می گردی، دوست داری فریاد بزنی و گریه کنی، دوست داری خودتو از این وضعیت نجات بدی.
هر قدم که برمی داری از خودت دورتر می شی، بی هدف حرکت می کنی و خودتو می سپاری به ضمیر ناخودآگاهت و بادا باد.
تنها چیزی که می تونه آرومت کنه نوشتنه، همه احساساتتو بنویس تا بتونی با خودت خلوت کنی، با این کار با احساس می کنی با خودت داری درد دل می کنی.
هیچ کس مثل خودت نمی تونه آرومت کنه.
و همین باعث می شه قدمهای من به سمت کافی نت سر کوچه بره و منو پشت یکی از سیستم ها بنشونه و من شروع کنم به نوشتن این جملات.
چه بسا که هنگام نوشتن یاهو منسجرت هم آلارم بده و یکی از دوستان نزدیکت on بشه و شاید بتونی باهاش درد دل کنی.

_______________________________________








نظرات:



گزارش تخلف
بعدی