به سراغ من اگر می آیید نرم آهسته بیاید مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من

شروع مجدد

نمی دونم چی شد نوشتنو گذاشتم کنار، وقتی خلوتکدمو داشتم می ساختم خیلی ذوق داشتم پیش خودم می گفتم یه دخمه ای پیدا کردم که هر چی توی دلمو اینجا بریزم بیرون و یه نفس راحت بکشم.
نمی دونم چی شد دست کشیدم. یه جورایی همیشه ایجاد کردن برام مهم بوده، و نگه داشتن وضعیت به حالت تکراری برام عذاب آور بود.
البته اینم یه جورایی از تنبلی نشات می گیره.
یه روز نشستم رو خودم کار کردم، نقطه ضعف های زیادی را تو خودم پیدا کردم، چیزهایی که همیشه منو باز داشتن، نگهم داشتن و حتی به عقب کشیدن.
قبلا راجع بهش خیلی صحبت کردم، تنبلی، همون بلای خانمانسوز. همیشه یه جورایی خودمو برای انجام ندادن کارها و یا به تعویق انداختن کارها، توجیه کردم و این توجیه باعث شده که خیالم راحت باشه و عذاب وجدان نداشته باشم. غافل از اینکه تنبلی از همین جا نشات می گیره.
با خودم گفتم باید بشینم تمام خصوصیات منفیمو لیست کنم، هر چیزی که خودم می فهمم و هرچیزی که دیگران ازم انتقاد می کنن.
استارتشم از اینجا زدم که هر روز ساعات پایانی کارو که وقتم خالیه به جای یللی تللی توی اینترنت بیام خاطراتمو اینجا درج کنم.
امیدوارم این شروعی برای جبران کسورات شخصیتیم باشه






گزارش تخلف
بعدی